عشق تو نهال حيرت آمد

شاعر : حافظ

وصل تو کمال حيرت آمد عشق تو نهال حيرت آمد
هم بر سر حال حيرت آمد بس غرقه حال وصل کخر
بر چهره نه خال حيرت آمد يک دل بنما که در ره او
آن جا که خيال حيرت آمد نه وصل بماند و نه واصل
آواز سال حيرت آمد از هر طرفي که گوش کردم
آن را که جلال حيرت آمد شد منهزم از کمال عزت
در عشق نهال حيرت آمد سر تا قدم وجود حافظ